«هرگز مرا رها نکن» رمانی نوشته کازوئو ایشی گورو است. داستان کتی، روث و تامی را روایت می کند که با هم در یک مدرسه شبانه روزی به نام Hailsham بزرگ شدند. با انتقال به بزرگسالی، هدف واقعی وجود خود را کشف می کنند: آنها کلون هایی هستند که تنها با هدف اهدای عضو ایجاد شده اند. این رمان مضامین هویت، عشق، و اخلاق پیشرفت های علمی را بررسی می کند. کتی داستان را روایت می کند و به گذشته خود و اجتناب ناپذیر بودن سرنوشت از پیش تعیین شده آنها فکر می کند.